تاپ گان: ماوریک یک فیلم اکشن درام آمریکایی است که در سال 2022 روی پردههای سینما رفت. این فیلم را جوزف کوشینسکی کارگردانی و نویسندگی فیلم را ایرن کروگر، اریک وارن سینگر و کریستوفر مککوری بر عهده داشتهاند که بر پایۀ داستانی از پیتر کریگ و جاستین مارکس ساخته شدهاست. از بازیگران این فیلم میتوان به تام کروز، مایلز تلر و جنیفر کانلی اشاره کرد.
حاوی اسپویل
داستان فیلم
داستان فیلم در مورد کاپیتان «ماوریک» با بازی «تام کروز» است که در ادامه فیلم «Top Gun» بعد از 36 سال ساخته شده است. یک خلبان هواپیمای جنگنده که در حال حاضر باید دارای مقامی بالا باشد اما به دلیل سرپیچی از دستورات همچنان در مقام خود باقی مانده است، البته باید اشاره کرد که خود خواستار وضعیت فعلی است. در پی آخرین سرپیچی او از دستورات به ماموریتی جدیدی منتقل میشود که باید گروهی از بهترین خلبانان را تعلیم دهد تا برای ماموریتی خطرناک و سخت آماده شوند.
پس از بازگشت او به جزیرهای برای شروع ماموریت جدیدش، داستانهای قبلی زندگیاش نیز همزمان به جریان میافتند، داستان از رابطهای عاشقانه تا جنجالی در مورد مرگ دوستی قدیمی دوباره آغاز میشود. در طی این ماموریت «ماوریک» باید همه موضوعات را سروسامان دهد، در طول داستان دوست قدیمیاش «ایس» که همیشه حامی و پشتیبان او در سرپیچیها بوده فوت میکند و باری به دوش او اضافه میشود حال باید تلاشش را برای تغییر اوضاع بیشتر کند تا ماموریت خود را به نحوه احسنت انجام دهد.
در ادامۀ فیلم گروهش را آماده و راهی جنگی سخت میکند، جنگی که حتی زمان نفس کشیدن نیز ندارد. سرانجام پس از انجام ماموریت و پشت سر گذاشتن همۀ مشکلات، «ماوریک» به آغوش «زندگی» باز میگردد.
جسارت، ایمان، باور
چیزی که در سراسر فیلم موج میزند، جسارت «ماوریک» است چیزی که تمام زندگیاش را با آن سپری کرده است اما حال باید در زمان کوتاهی همۀ داشتههای خود را به افرادی آموزش دهد که زیاد هم سر به راه نیستن، از زمانی که ماوریک را از «بار» بیرون میاندازند و لبخند میزنند تا دعواهای بچگانه بر سر قدرت میتوان به این موضوع پی برد. اما ماوریک نیامده است تا بیخیال شود و رها کند، ایمان و باور او به کارش و ارزشمند بودن جان گروهش چیزی است که بیخیالی ندارد.درست برعکس نیروی هوایی که تنها انجام صحیح عملیات برایشان ارزشمند است اما اینجا دقیقا همان جایی است که جسارت ماوریک دوباره دست به کار میشود تا همۀ بچهها را به خانه بازگرداند. بازی راه میاندازد تا این بچههای دبیرستانی را دور هم جمع کند، گذشتن از این مرحله شاید آنقدرها هم برایش سخت نبود اما متقاعد کردن آنها به این جهت که به ماموریت و نقشه باور داشته باشند چیز دیگری است، آن هم وقتی هنوز به خودشان ایمان ندارند. چیزی است که ماوریک را به دردسر میاندازد آن هم درست زمانی که «ایس» فوت میکند. در اینجا باز مجبور است تا بار دیگر از دستورات سرپیچی کند تا گروهش به ایمان برسند و خودشان را قبول داشته باشند. البته در اینجا نباید از نقش «پنی» غافل ماند که شمع نیمه خاموش ماوریک را دوباره روشن میکند تا جسارتش را جمع و جور کند و به دل ماجرا بزند.
عشقِ همیشه در جریان
از عشق ماوریک به کارش نباید چشمپوشی کنیم که خود او به وضوح در گفتوگو با «ایس» اشاره میکند که شغلش هویت اوست و چیزی است که نمیتواند از او جدا شود، از همین نکته میتوان فهمید که چرا ماوریک در طول این سالیان به مقامات بالاتر صعود نکرده است. اما به عشق میان ماوریک و پنی میرسیم؛
نقش پنی را جنیفر کانلی بازی میکند. رابطه او و ماوریک به سالهای دور باز میگردد اما جریان زندگی ماوریک همیشه باعث شده تا این دو از یکدیگر دور بمانند اما آتشِ عشقشان هرگز خاموش نشده، شاید اگر به لحظۀ مواجه این دو برای بار اول دقت کنید این موضوع را متوجه شوید اگر هم متوجه نشدید در طول داستان متوجه این موضوع خواهید شد. بازیگوشی پنی و بیرون کردن ماوریک از «بار» شاید کمی برایتان شوکه کننده باشد اما نگاهش در آخرین لحظه که ماوریک، پشت پنجره ایستاده و «روستر» را نگاه میکند شاید همه چیز را روشن کند. در فیلم به رابطۀ عاشقانه این دو شاید زیاد پرداخته نشود و در سکانسهایی کوتاه خلاصه شود اما همان سکانسهای کوتاه دارای ارزشی بسیار هستند. همینطور که در بخش قبل اشاره شد، شمع نیمه خاموش ماوریک را روشن میکند تا برای آخرین بار هم که باشد جسارتش باعث پیروزی شود. عاشق ماندن ماوریک شاید چیزی عجیب نیاید زیرا همیشه او بوده که راه جاده را در پیش گرفته و رفته(به اجبار یا غیر اجبار فرقی ندارد)، اما عاشق ماندن پنی، اینجا حرف برای گفتن زیاد دارد(قصد ندارم زیاد موضوع را باز کنم). سیاست پنی را دوست دارم، عاشق است اما به سرعت خود را عاشق نشان نمیدهد، او نسبت به ماوریک کاملا سرد نیست اما کاملا گرم و صمیمانه نیز رفتار نمیکند. رفته رفته سعی میکند در خانهاش را به روی ماوریک باز کند، تا به او بفهماند که رفتنش پیامدهای خودش را دارد. البته باز ماوریک با یک خداحافظی بزرگ پنی را کنار ساحل میبرد، خداحافظی که شاید دیگر تکرار نشود اما پنی باز آتش عشق خود را همانطور نگه میدارد. در نهایت باید در مورد عشق میان ماوریک و پنی بگویم، روایتشان در طول فیلم بسیار زیبا و ارزشمند بود، رابطه این دو به دور از ماموریت اما ریشهای غیرمستقیم در پیروزی ماموریت داشت و پایان فیلم را لذت بخشتر کرد.
نتیجۀ ایمان
در طول فیلم ماوریک همه سعی خود را بر این داشت تا گروهش به ایمان برسند تا بتوانند ماموریت را انجام دهند، موفق نیز شد اما ماموریت و مواجه با خطر چیزی است فراتر از ایمان، حال باید وارد عمل شد، جایی که تمام تلاش ماوریک برای یک لحظه به نابودی نزدیک میشود اما با «ایمان» دوباره سرپا میشود و باعث موفقیت عملیات میشود. جایی که «روستر» با بازی «مایلز تلر» در میان دامنههای کوه لرزه به تن تماشاچیان میاندازد، اما ایمان کار خودش را میکند و همه را سر وجد میآورد تا ضربانهای قلب بالاتر از حد معمول خود برود. ایمان داشتن به کار و خود در سرتاسر فیلم موج میزند و در انتها زمانی که هواپیما، ماوریک و روستر را دنبال میکند به اوج خودش میرسد زمانی که از دل ناامیدی و لحظۀ پایان، دوباره زندگی شروع میشود.
عشق، دوستی و مهربانی
فیلم « تاپ گان: ماوریک» به ما ثابت میکند که دوستی و عشق هیچگاه از بین نخواهد رفت و تو اگر با مهربانی و عشق کاری را انجام دهی که شاید حتی از نظر بقیه اشتباه باشد باز نتیجه خوبی را خواهی گرفت. از داستان میان ماوریک و روستر میتوان به خوبی به این موضوع رسید، تنفری که روستر از ماوریک داشت در انتها با دوستی شیرین رسید که جواب مهربانی ماوریک است. او خودش را پیش روستر خراب کرد تا به قولش وفادار بماند و این معنای واقعی دوستی است که هرگز بیجواب نخواهند ماند.
کارگردانی، تدوین، موسیقی، بازیگری
از حق نباید گذشت و کارگردانی این فیلم را باید مورد تمجید قرار داد، شاید با فیلمی بسیار پیچیده روبرو نباشیم اما «جوزف کوشینسکی» به خوبی کار خود را انجام داده است. تدوین فیلم نیز دارای ارزش است که اگر به صحنههای جنگی توجه کنید میتوانید تدوین را احساس کنید که به خوبی و انسجامی درست انجام شده است تا مخاطبان از هیچ چیز ناراضی نباشند. در موسیقی این فیلم نام سه فرد بزرگ و ارزشمند است به چشم میخورد، هارولد فالترمایر، لیدی گاگا و هانس زیمر که آهنگسازی و خوانندگی این فیلم را بر عهده داشتند، به خوبی توانستند ارتباط میان فیلم و موسیقی را بسازند تا مخاطب راحتتر ارتباط خود را با فیلم برقرار کند. از بازیگری عالی «تام کروز» حرفی نمیماند و بگذریم، بازی سایر بازیگران در فیلم قابل قبول و عالی است. البته این نکته فراموش نشود که بازیگران این فیلم سختی زیادی در طول فیلم کشیدهاند
از یادگیری برخی نکات پرواز تا تمرینهای سخت هوازی و در سکانسهای پرواز که باید کارگردانی و تدوین نیز یاد میگرفتند تا بتوانند خود را با دوربینها و هواپیما هماهنگ کنند و این ارزش بازیگری را نشان میدهد.
در آخر
در پایان، « تاپ گان: ماوریک» فیلمی خوش ساخت و هیجانی است که علاوهبر موضوعات زیبا و سادهای که
در دل خود دارد شما را برای چند ساعت سرگرم میکند و آدرنالین خون شما را بالا و پایین میکند تا از دیدن یک فیلم با ژانر اکشن خسته نشوید.
با تشکر از مطالعه شما
علی دولیخانی (شیدا)
27 آمرداد 1401