درخت گردو
درخت گردو فیلمی از محمدحسین مهدویان؛ تلخ اما نورانی! درخت گردو که روایت واقعی از جنگ تحمیلی ایران و عراق بود، به روستایی در کردستان به نام سردشت میپردازد که مورد اصابت بمب شیمیایی میشود. داستان اصلی فیلم در مورد خانوادهای پنج نفره است که یک بچه هم در راه دارند و گرفتار این مهلکه میشوند، پدر داستان با بازی (پیمان معادی) در تلاش است تا جان همسر و سه فرزندش را نجات دهد، او که فردی روستایی و سادهدل است چنان دچار شکی میشود که چشمهایش همه چیز را روایت میکند، و اما تلاش او برای نجات فرزندان و همسرش از توان او خارج است، زیرا اینجا با چیزی مواجه است که فراتر از انتظار اوست و فراتر از انتظار همه، از بیمارستانها و مردمی که هیچ چیزی از بمب نمیدانند پیداست. اما پدر که تمام سختیها به جانش هجوم آورند ناگهان با نوری مواجه میشود که توان ادامه زندگی را برایش فراهم میکند، دختری که در راه داشتند! دختری که در میان همه این مصیبتها از آغوش مادر جان سالم به در میبرد، فانوسی روشن برای پدر میشود در این مهلکهی تاریک، اما انگار دست روزگار بازی دیگری برای پدر در نظر گرفته، بازی که منجر به گُم شدن دخترش میشود، و پدر تنها فانوس خانهاش را از دست میدهد ولی پدر دست از تلاش بر نمیدارد و تا آخرین لحظه زندگی خود به دنبال فانوسش میگردد؛ نوری که تابیده شده بود به پدر باعث شد تا آخرین لحظه زندگی خود امیدش را از دست ندهد و به زندگی و تلاش برای یافتن دخترش ادامه دهد. درخت گردو تلخ اما نورانی، نوری که پدر هیچوقت رهایش نکرد.
«نوشته:علی دولیخانی» (بیستم شهریورماه یکهزاروچهارصد خورشیدی – بندرعباس)